Loading...

#سؤال_223_ آیا #نوروز از اعیاد اسلامی است؟


✅ پاسخ:
#نوروز کلمه ای فارسی است که به معنای روز جدید است. از زمان قبل از اسلام در بین عجم دو روز وجود داشته است که به عنوان اعیاد آنها بوده است: یکی روز #مهرگان که روز اعتدال پائیزی بوده و یکی نوروز که به نقلی نقطه اعتدال بهاری می باشد و نقطه اعتدال یعنی روزی که شب و روز با هم برابر می شود که آنکه در پاییز است به آن مهرگان می گویند و آنکه در بهار است #نوروز نام دارد.

✅این روز سه نام معروف دارد: 1- عید 2- نوروز 3- اول سال یا سال جدید و نو

✅به طور اختصار بررسی می کنیم که از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام این نام ها برای چه روزهایی می باشد:

1-عید:
✅مفضل گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم:مسلمانها!چند #عید دارند؟ فرمود: چهار #عید دارند؛ گفتم: من عید فطر و قربان و جمعه را می شناسم(عید چهارم کدام است؟) فرمود: عظیم ترین اعیاد و شریف ترین آنها روز هجدهم ذی الحجه (عید غدیر)است...
📚خصال ج1ص264

✅روایات فراوانی در باب عید بودن این چهار روز وارد شده است. البته یک معنای عام و تعریف کلی نیز برای عید شده است: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر روزی که در آن نافرمانی الله نشود،همان روز #عید است.
📚نهج البلاغه

✅با توجه به روایات اهل بیت علیهم السلام، روز نوروز به عنوان روز عید مطرح نشده است و نامیدن این روز به عنوان عید، بدعتی آشکار است و اساس اسلامی ندارد.

✅2-نام دوم این روز،نوروز است.
این جمله به زبان عربی «یوم جدید» یعنی روز نو و جدید می باشد.ببینم اهل بیت علیهم السلام به چه روزی، نوروز و روز جدید می گویند:

✅امام صادق علیه السلام فرمود:
هیچ روزی نیست که بر پسر آدم بگذرد مگر اینکه آن روز به او می گوید: ای پسر آدم؛ من #روز #جدید هستم و من شاهد بر تو هستم،پس در من سخن خیری بگو و در من عمل خیری انجام ده تا در روز قیامت برای تو به آن شهادت دهم.
📚کافی ج2ص523

✅در تأیید روایت فوق و تبیین این مطلب که نوروز و روز جدید در عقیده اهل بیت علیهم السلام هر روز بوده است و نه فقط روز اول فروردین، به روایت زیر توجه کنید:

✅روایت شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: نوروز ما، هر روز است.
📚من لا یحضره الفقیه ج3ص300

✅مشخص است که نام نوروز مخصوص اول فروردین عجمی ها نیست و تمام روزها در دیدگاه اهل بیت علیهم السلام #نوروز است.
✅3- نام دیگر این روز،روز اول سال یا سال نو و جدید است.با مراجعه به روایات مشخص می شود که اهل بیت علیهم السلام به دو اعتبار مختلف،دو زمان را به عنوان اول سال معرفی نموده اند:

امام صادق علیه السلام فرمود:
رأس و ابتدای سال، شب قدر است که در آن آنچه از این سال تا سال دیگر می باشد،نوشته می شود.
📚تهذیب ج4ص332

امام صادق علیه السلام فرمود:
👈 شب قدر همان اول سال است و نیز آخر سال(قبلی)است.
📚من لا یحضره الفقیه ح2ص156


امام کاظم علیه السلام فرمود: در ماه رمضان که ابتدای دخول سال است این دعا را بخوان.....
📚کافی ج4ص72

✅امام رضا علیه السلام از اجدادشان روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و آله روز اول محرم دو رکعت نماز می خواندند و سپس دستشان را بالا می آوردند و سه بار این دعا را می خواندند:

اللهم أنت الإله القدیم و هذه سنه جدیده...

یعنی: یا الله،تو إله قدیم هستی و این سال جدید است....
📚اقبال ح2ص554

یعنی روز اول محرم، اول سال جدید است.

✅با توجه به روایات فوق،به دو اعتبار یکی روز اول محرم و یکی شب قدر یا ماه رمضان موقع تحویل سال و سال جدید است و اهل بیت علیهم السلام روز اول فروردین را به عنوان اول سال و تحویل سال معرفی نکرده اند.

✅با توضیحات مختصر فوق روشن شد که نوروز و سال جدید و عید که عجمی ها به روز اول فروردین اطلاق می کنند در دیدگاه اهل بیت علیهم السلام تفاوت دارد و این حجت های الهی این نام ها را بر مواقع دیگری گذاشته اند.اما به روایت زیر نیز دقت کنید:

✅منصور دوانیقی ملعون به دنبال امام کاظم علیه السلام فرستادند تا آن حضرت بیایند جلوس نمایند تا برای نوروز به آن حضرت تبریک گفته شود و آنچه عیدی و هدیه نوروزی آورده می شود،تحویل بگیرند.
👈امام فرمود: من کلیه اخبار جدم رسول الله صلی الله علیه و آله را تفتیش و جستجو نمودم ولی برای این عید خبر و حدیثی نیافتم و همانا این نوروز، سنت و روش فارس(ایران) است و اسلام آن را محو و نابود نموده است و پناه بر الله از اینکه ما آنچه اسلام آن را محو و نابود کرده است،زنده و إحیاء کنیم.👉
منصور دوانیقی گفت: ما این کار را برای سیاست لشگر انجام می دهیم (زیرا لشگر او ایرانی بودند و می خواست با احیای این روز دل ایرانی ها را شاد کند تا بهتر از او فرمان ببرند) ،پس به الله عظیم از تو درخواست می کنم که بیایی بنشینی و امام(از روی اجبار) نشستند...

📚مناقب ابن شهر آشوب ج4ص318

👇👇👇


از مطالب فوق مشخص شد که روز اول فروردین از نظر اسلام عید و اول سال شرعی به حساب نمی آید و نوروز اهل بیت علیهم السلام هم،هر روز است و مخصوص اول فروردین عجمی نیست همچنین در هیچ حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله این عید تأیید نشده
بلکه بر ضد آن حدیثی نقل شده است. در مقابل چند روایت با سند متشتت و مرسل از معلی بن خنیس در اهمیت این روز، در برخی از کتب نقل شده است که مهمترین آنها از کتاب مصباح شیخ طوسی می باشد که امروزه مشخص شده است که این روایت جزو متن اصلی کتاب مصباح نبوده و ظاهرا توسط کسی به حاشیه کتاب مصباح افزوده شده است و از آن به بعد به برخی کتب مثل وسائل الشیعه، به گمان اینکه روایت شیخ طوسی است،راه پیدا کرده است.
این روایات در برخی کتب منجمین با تفصیل عجیبی نقل شده است که اعتبار فقهی ندارد و چند مورد حدیثی که از معلی نقل شده است به جهت کتب منبعشان و متن آنها،قطعا به شاهد از روایات معتبر نیاز دارد که این شاهدها وجود ندارد بلکه مطالب فراوانی بر ضد آن در روایات یافت می شود که بخشی از آن ذکر شد.

✅لازم به ذکر است یکی از قدیمی ترین منابعی که این روز را به عنوان عید مطرح نموده است کتاب مجموع الاعیاد طبرانی در قرن چهارم است
که این شخص یک « غالی کثیف » از «غلات نصیریه» بوده است و در حدیثی که در کتابش نقل کرده است،ده عید معرفی کرده است که یکی از آنها را روز معرفی شدن ابوالخطاب به عنوان باب امام صادق علیه السلام ! و یکی از آنها را نیز عید نوروز معرفی می کند و شواهد کذب در این روایت که مؤلف کتابش « غالی پلیدی » است، مشهود است و می رساند که به غیر از سنت عجم بودن عید نوروز،ترویج آن ریشه در عقائد غلات نصیری ملعون نیز دارد.

✅بسیاری از متعلقات این روز مانند چهارشنبه سوری و تعطیلی 13روزه و...نیز مخالفت آشکار با آموزه های اهل بیت علیهم السلام دارد !
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حتی گمان کردی یا به تو خبر رسید که این امر(ظهور امام زمان علیه السلام) فردا می باشد ، هرگز طلب رزق را ترک مکن.
📚کافی ج5ص79

✅بسیاری از کارهای خوب این ایام مثل خانه تکانی و نظافت و دید و بازدید و عیدی دادن و... که به احترام نوروز انجام می شود در سنت و روش اهل بیت علیهم السلام مخصوص این روز نبوده است و اثبات این امر کار بسیار آسانی است زیرا بی توجهی اهل بیت علیهم السلام به این روز کاملا مشخص است.
و این کارها اگر چه به طور کلی کارهای خوبی است ولی چون به اکرام و احترام نوروز انجام می شود،کار شایسته ای نیست.

✅متأسفانه فسادها و بدعت ها و معصیت های فراوانی در قبال این عید باستانی رخ می دهد و اموال گزافی برای آن صرف می شود ولی متأسفانه برای عید شریف غدیر که اعظم اعیاد مسلمین است،تلاشی نمی شود.

✅لازم به ذکر است که هیچ کدام از اعمال مستحب و واجب دینی،بر حسب ماههای شمسی بیان نشده است و تنها چند مورد محدود بر حسب ماههای رومی بیان شده است. و با مطالعه تاریخ رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام کاملا روشن می شود که این خانواده هیچ توجهی به نوروز نداشتند و آن را احیاء ننمودند !
و تنها به این علت که برخی از ایرانی ها نزد اعراب زندگی می کردند و بر حسب عادت خود در روز نوروز به دیگران هدیه می دادند،اصحاب از ائمه اطهار سوال کردند که آیا می توان این هدایا را گرفت؟ و امام اجازه گرفتن آن را در صورتی که به ما هدیه بدهند و به شرط نماز خوان بودن آنها به اصحاب دادند:
به📚الکافی ج5ص141 رجوع شود.

✅ نوروز در طول تاریخ چندین بار توسط پادشاهان ایران تغییر یافته است!
و نهایتا اول فروردین به عنوان نوروز ثابت مانده است و برای همین حتی علمای بزرگی مثل علامه مجلسی برای تعیین روز نوروز بحث مفصلی بیان کرده است و در پایان بدون نتیجه یقینی آن را در پرده ابهام رها نموده است.

✅مبحث فوق به طور اختصار مطرح شد و در باب جزئیات هر کدام مطالب مختلفی وجود دارد.

✅وقتی در روز نوروز برای امیرالمؤمنین علیه السلام هدیه آوردند امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: این چیست؟ آنها گفتند: امروز نوروز است! امام فرمودند:
هر روز را برای ما نوروز کنید.
📚من لا یحضره الفقیه ج3ص300

✅از حدیث فوق بی توجهی ! امیرالمؤمنین علیه السلام به روز نوروز کاملا مشخص است و اینکه آنها هیچ اقدامی خاصی برای این روز نداشتند.

✅نوروز همواره برای خلفا و پادشاهان بنی عباس مهم و مورد احیاء بوده است زیرا اصل و ریشه آنها از ایران و ابو مسلم خراسانی حاصل شد و لشکر آنها و پایتخت های آنها در ایران بوده است.

✅امید است تمام تلاش خود را برای احیای اعیاد اسلامی خصوصا عید غدیر به کار گیریم و از تلاش در اموری که مبنای دینی ندارد،اجتناب نمائیم.

✅در قسمت بعد حدیثی بسیار معتبر که ریشه برخی از حقائق و متعلقات روز نوروز را مشخص می کند به مؤمنین عرضه می داریم :


✅ابو الصّلت هروى گويد: حضرت رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش از امام حسين عليهم السّلام نقل كردند كه سه روز قبل از شهادت حضرت علىّ عليه السّلام مردى از اشراف تميم به نام عمرو، نزد آن حضرت آمده، در باره اصحاب الرّسّ، چنين سؤالاتى نمود: اصحاب الرّس در چه زمانى مى زيستند؟ مسكن آنان كجا بود؟ پادشاه آنان چه كسى بود؟ آيا خداوند پيامبرى سوى آنان فرستاد يا نه؟ وبه چه علت از بين رفتند؟ در قرآن نام آنان هست ولى از اخبارشان مطلبى ذكر نشده است، حضرت فرمودند: در باره مطلبى سؤال كردى كه قبل از تو كسى چنين سؤالى از من نپرسيده بود، و بعد از من نيز كسى در باره آن مطلبى برايت نقل نخواهد كرد مگر از قول من، و هيچ آيه اى در قرآن نيست مگر اينكه آن را مى دانم و تفسيرش را نيز مى دانم، و نيز مى دانم در كجا نازل شده، در كوه نازل شده يا در دشت، و در چه زمانى، شب يا روز؟ اينجا- با دست به سينه مباركشان اشاره نمودند- علم بسيارى است ولى طالبان آن كم هستند و به زودى وقتى مرا از دست دادند پشيمان خواهند شد. اى تميمى! داستان آنان چنين بود كه: درخت صنوبرى را به نام «شاه درخت» مى پرستيدند، اين درخت را يافث بن نوح بر كنار چشمه اى به نام «دوشاب» غرس كرده بود و اين چشمه بعد از طوفان، براى نوح عليه السّلام جوشیده شده بود، و علّت نام گذارى آنان به اصحاب الرّسّ اين بود كه آنها پیامبر خود را در زمين دفن و حبس كردند، و زمانشان بعد از سليمان بن داود عليهما السّلام بود. دوازده قريه در كنار نهرى از مشرق زمين به نام رسّ داشتند، آن رود نيز به نام آنان رسّ ناميده شده بود. در آن روزگار نهرى پرآب تر و شيرين تر از آن روى زمين نبود و قريه هايى بيشتر و آبادتر از آنها وجود نداشت، نام آنها به ترتيب عبارت بود از: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفندار، فروردين، اردى بهشت، خرداد، مرداد، تير، مهر، شهريور، و بزرگترين شهر آنان، اسفندار بود كه پادشاه در آن مى زيست، نام او تركوذ بن غابور بن يارش بن سازان بن نمرود بن کنعان بود که این کنعان فرعون زمان ابراهیم علیه السلام بود.آن چشمه و صنوبر در همين شهر بود، و در هر قريه دانه اى از ميوه آن صنوبر كاشته بودند و آن دانه رشد كرده، درخت عظيمى شده بود، آب آن چشمه و رودخانه‌ها را حرام كرده بودند و نه خود و نه چهارپايانشان از آن نمى نوشيدند و هر كس چنين مى كرد او را مى كشتند و مى گفتند: اين آب، مايه حيات خدايان ماست، و شايسته نيست كسى از حيات و زندگى آنها چيزى كم كند، و خود و چهارپايانشان از رود رسّ كه قريه‌ها در كنار آن بنا شده بود، استفاده مى كردند، و در هر ماه از سال، در هر قريه، عيدى معيّن كرده بودند كه اهل آن قريه جمع شده و بر درخت بزرگ آن آبادى، پشه بندى از حرير كه داراى انواع نقش و نگار بود نصب مى كردند، سپس گاو و گوسفندهائى آورده و براى درخت قربانى مى كردند و بر آن قربانى‌ها هيزم ريخته، آتش مى زدند و آنگاه كه دود آن قربانى‌ها به هوا رفته و بين آنها و آسمان حائل مى شد، در برابر درخت به سجده می افتادند و

در برابر درخت، به سجده مى افتادند و گريه و زارى مى كردند تا از آنها راضى شود، و شيطان نيز مى آمد و شاخه هاى درخت را حركت مى داد و از تنه آن همچون كودكى فرياد مى زد كه: اى بندگانم! از شما راضى شدم، راحت و خوشحال باشيد و چشمتان روشن، آنان هم سر از سجده برداشته، شراب مى نوشيدند و موسيقى مى نواختند و سنج مى زدند و آن روز و شب را به همان حال سپرى مى كردند و سپس مى رفتند. و عجمها نام ماههاى خود را از نام اين آبادى‌ها گرفتند و ماههاى خود را آبان ماه، آذر ماه، و غيره ناميدند، چون اهل آن قريه‌ها مى گفتند: اين عيد فلان ماه است و آن عيد فلان ماه. و در زمان عيد بزرگترين آبادى (یعنی عید اسفند)، كوچك و بزرگ آنان، در آن شهر جمع مى شدند و در نزد چشمه و صنوبر، چادرى از حرير كه انواع نقش و نگار بر آن بود، برمى افراختند. اين چادر دوازده در داشت كه هر درى مربوط به اهل يك قريه مى شد، آنان در خارج از چادر در مقابل صنوبر سجده كرده و قربانى هائى چند برابر قربانى درخت قريه هاى كوچكتر، ذبح مى كردند، و شيطان نيز نزد آن درخت مى آمد و صنوبر را به شدّت تكان مى داد و با صداى بلند از درون آن سخن گفته، و بيش از وعد و وعيدهاى تمام شياطين به آنان وعده و وعيد مى داد، و آنان سر از سجده بر مى داشتند و از شدّت شادى و نشاط از حال مى رفتند و از شدّت شرابخوارى و اشتغال به موسيقى، توان صحبت كردن نداشتند، و دوازده روز و شب، به عدد اعيادشان در تمام سال، به همان حال مى گذراندند و سپس مى رفتند. و چون كفر به خدا، و عبادت غير خدا در ميان آنان طولانى گشت، خداوند عزّ و جلّ پيامبرى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا بن يعقوب سوى آنان فرستاد و مدّت زمانى طولانى در بين آنان بوده و آنان را به عبادت خداوند عزّ و جلّ و شناخت ربوبيّت او دعوت مى كرد، ولى از او پيروى نكردند، و وقتى آن پيامبر ديد كه آنان به شدّت غرق در ضلال و گمراهى هستند و دعوت او را بسوى رشد و رستگارى ردّ مى كنند، و عيد شهر بزرگ آنها فرا رسید، گفت: خدايا اين بندگان تو، جز تكذيب من و كفر به تو كار ديگرى نمى كنند، و درختى را كه نه فايده دارد و نه ضرر، مى پرستند. تمام درختانشان را خشك كن و قدرت و عظمت خود را به آنان بنمايان، صبح روز بعد، درختها خشك شده بود، اين مطلب آنان را ترساند و احساس عجز و نااميدى كردند و به دو گروه تقسيم شدند، گروهى گفتند: اين مرد كه ادّعا مى كند رسول خداى آسمان و زمين است، خدايان شما را جادو كرده است تا شما را از خدايانتان به سوى خداى خويش متوجّه گرداند، گروه ديگر گفتند: نه، بلكه خدايان شما با ديدن اين مرد كه از آنان عيب گويى مى كند و در موردشان سخنان نامربوط مى گويد، و شما را به پرستش خداى ديگرى مى خواند، خشمگين شده اند و زيبايى و بهاى خود را از شما پوشانده اند تا شما نيز به خاطر آنان خشمگين شويد و انتقام آنان را از اين مرد بگيريد. لذا همگى بر آن شدند كه او را بكشند، براى اين كار لوله هاى بلندى از سرب كه دهانه هاى گشادى داشت، برگرفتند و آنها را از قعر چشمه تا روى آب مثل لوله هاى سفالين آبراهه (فاضلاب) بر روى هم سوار كردند، و آب داخل آن (چشمه يا لوله) را كشيدند و سپس در قعر آن چاهى عميق با دهانه تنگ حفر كردند و پيامبرشان را به درون آن انداختند و صخره بزرگى بر دهانه آن نهادند و آنگاه لوله‌ها را از آب بيرون آوردند و گفتند: اكنون كه خدايان ديدند كه ما، شخصى را كه در باره شان به بدى سخن مى گفت و ما را از پرستش آنان باز مى داشت كشتيم، و در زير بزرگترين خدايان دفنش كرديم تا دلش آرام گيرد، اميدواريم كه از ما راضى شده باشند و روشنی و طراوت آنها مثل گذشته به سوى ما باز گردد، آن مردم در تمام روز، صداى ناله پيامبرشان را مى شنيدند كه مى گفت: «ای سید من، تنگى جا و شدّت ناراحتى مرا مى بينى، به ناتوانى و درماندگى‌ام رحم كن و زودتر قبض روحم فرما، و اجابت دعايم را تأخير نينداز! تا اینکه ازدنیا رفت.


خداوند عزّ و جلّ به جبرئيل فرمود: اى جبرئيل! آيا اين بندگان من، كه صبر و بردبارى من آنها را فريب داده و خود را از خشم من در امان مى پندارند و كس ديگرى غير از من را مى پرستند و پيامبر مرا كشته اند، گمان مى كنند كه در مقابل غضب من توان مقاومت دارند، يا آيا مى توانند از محدوده قدرت من خارج شوند؟ چگونه؟! و حال آنكه من از كسى كه مرا نافرمانى كند و از عقاب من نهراسد، خودم انتقام خواهم گرفت، و به عزّت و جلالم قسم ياد كرده‌ام كه آنان را مايه عبرت اهل عالم قرار دهم، و خداوند، آنها را در آن عيدشان جز با بادهاى سرخ رنگ به هراس نيفكند، آنان در آن طوفان حيران شده به هراس افتاده بودند و به يك ديگر پناه مى بردند، سپس زمين در زير پاهايشان به گوگردى مشتعل تبديل شد و ابرى سياه بر آنان سايه افكند و آتشى ملتهب همچون گنبد بر آنان فرو افكند و بدنهايشان در آتش همچون سرب مذاب ذوب شد. پناه مى بريم به خداوند متعال از غضب و عذابش. و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العليّ العظيم.
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج1ص209

✅تطبیق عجیب خصوصیات حادثه فوق با نوروز عجم بر هیچ کسی پوشیده نیست و شگفت است که بسیاری از اشخاص چشم خود را بر حقایق موجود در رابطه با نوروز بسته اند و به اشکال مختلف سعی در احیای آن دارند و تلاش می کنند آن را دینی و مورد توجه اهل بیت علیهم السلام جلوه دهند و از همه اینها مهمتر اینکه به جای عمل به حدیث نقل شده از معلی که به آن اعتقاد دارند و از جمله در کتب منجمین و غلات نقل شده و به برخی از کتب دیگر نیز راه یافته است و مشتمل بر غسل و روزه است،مشغول کارهای دیگر و شادی های فاسد و لذت های حرام می شوند.

✅ 👈 از آنجا که عید غدیر شریف ترین عید از اعیاد چهارگانه مسلمین و شیعیان است،توصیه می شود به جای تلاش و صرف مال برای نوروز سلطانی،با تمام تلاش جهت احیای عید غدیر کوشش کنیم تا به اجری عظیم دست یابیم و با عمل به سنتهای اعیاد شرعی از تلاش در اعیاد غیر شرعی بی نیاز گردیم. إن شاء الله


نظرات (0)

...
نام۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹